دلنوشته هام درباره کسی که همیشه دوسش داشتم و دارم
از دست عزیزان چه بگویم گله ای نیست،گله ای نیست گر هم گله ای هست دگر حوصله ای نیست سرگرم به خود زخم زدن در همه عمرم/هر لحظه ای جز این،دست مرا مشغله ای نیست دیریست از همه خانه خرابان جهانم/بر سر فرو ریخته ام چلچله ای نیست در حسرت دیدار تو آواره ترینم/هر چند که تا منزل تو فاصله ای نیست / / / روبروی تو کیم من یه اسیر سر سپرده/چهره ی تکیده ای که تو غبار آینه مرده من برای تو چی هستم کوه تنهای تحمل/بین ما پل عذابه،من خسته پایه پل ای که نزدیکی مث من به من اما خیلی دوری/خوب نگام کن تا ببینی چهره ی دردو صبوری کاشکی میشد تو بدونی من برای تو چی هستم/از تو بیش از همه دنیا،از خودم بیش از تو خستم ببین که خستم/تنها غروبه عصای دستم از عذاب با تو بودن در سکوت خود خرابم/نه صبورمو نه عاشق من تجسم عذابم تو سراپا بی خیالی من همه تحمل درد/تو نفهمیدی تحمل چه دردی زانوی خستمو تا کرد
نظرات شما عزیزان:
منتظر مطالب جدیدت هستم
انگار تو یه باطلاق افتادم و فقط داررم دست و پا میزنم،یعنی زندگی از این نکبت بار تر هم میشه؟؟؟؟!!!!!؟؟؟؟؟
پاسخ:آره بخدا میشه...میدونم سخته خودمم خوب میدونم اما سخت ترشم هست نکشیدی و نمی دونی
به به چ وب ناسیپاسخ:ممنون حتما
Power By:
LoxBlog.Com |